همدلی به این معناست که سازمانهای پویا و متعالی از منظر اجتماعی در هر شرایطی توانایی درک مشکلات هم نوعان را داشته باشند و در راستای رفع مشکلات آنها تلاش نمایند. نتیجه این نوع رابطه اجتماعی موجب تقویت همدلی و همزبانی بین سازمانها و شهروندان جامعه میگردد که ازدیدگاه مدیریتی، مسئولیت اجتماعی سازمان نامیده میشود.
امین خوش صفت
کارشناس مدیریت خدمات و امور رفاهی
مسئولیت اجتماعی سازمانها در واقع مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و احترام به جامعه، کارکنان
و محیط زیست میباشد، این مسئولیتها به این منظور برنامهریزی میشود که برای
جامعه و به طور کلی برای سهامداران حامل ارزش پایدار باشد.
امروزه برای مدیران
راس سازمانهای پویا دیگر کافی نیست که وظایفی چون برنامهریزی، سازماندهی و کنترل
را انجام دهند و خود را اثربخش بنامند بلکه پاسخگویی به نیازهای جامعه و خواست
شهروندان و مشتریان داخلی و خارجی سازمانهایشان از زمره وظایف با اهمیتتر آنان
محسوب میشود، شرایط امروز جهان و فضاهای جدید کسب و کار ایجاب میکند تا مدیران
سازمانها و شرکتهای بزرگ که در بازارهای جهانی یا بازارهای در حال جهانی شدن نقش
فعال و موثر دارند، تمام تلاش خود را متوجه ایجاد ارزش برای تمامی ذینفعان خود
کنند و نوعی تعادل میان بخشهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی کسب و کارشان ایجاد
نمایند. رویکردی متعالی به مسئولیت اجتماعی سازمان را میتوان فراتر
رفتن از چارچوب حداقل الزامات قانونی عنوان نمود که سازمان در آن فعالیت دارد.
براساس این تعریف
شرکتها از نقش تاریخیشان که کسب سود، پرداخت مالیات، استخدام کارکنان و تبعیت از
قوانین است فراتر میروند و در تحقق هدفهای اجتماعی گستردهتر نقش به سزایی ایفا
مینمایند. مسئولیتهای اجتماعی به طور اعم به مجموعه فعالیتهایی اطلاق میگردد
که صاحبان سرمایه و بنگاههای اقتصادی به صورت داوطلبانه به عنوان یک عضو موثر و
مفید در جامعه انجام میدهند، بنابراین مسئولیت اجتماعی شرکتها مختص به کسب و
کارهای بزرگ و سودآورتر شدن آنها نیست بلکه رفتار سازمانی تمامی شرکتها و سازمانها
را در بر میگیرد.
در این راستا هر چه
شرکتهای بزرگ نسبت به اصول اخلاقی و مسئولیتهای اجتماعی خود حساستر و آگاهتر
شوند. شرکتهای کوچک نیز در مراوده و تبعیت از آنها مصرتر خواهند شد که از این
طریق موجبات جلب اعتماد مشتریان و جامعه را فراهم سازند.
روشهای پایش و اندازهگیری مسئولیتپذیری شرکتها
در این باره میتوان به
یک سیستم که همان سیستم «کارت امتیازی متوازن» است اشاره کرد. این سیستم به طور
یکپارچه کل عملکرد یک سازمان را هم پایش، هم اندازهگیری و هم بهبود میبخشد. در
این سیستم در وجه مالی، تامین رضایت کامل سهامداران، در وجه مشتری و بازار، تامین
رضایت کامل مشتریان، در وجه کسب و کار، بهبود فرآیندها و سیستم و در وجه یادگیری و
رشد به ارتقای قابلیتهای نیروی انسانی و کارکنان توجه میشود، اما ذینفعان دیگری
نیز وجود دارند که این سیستم از پایش و اندازهگیری مسئولیتهایی که شرکتها در
قبال آنها دارند عاجز و ناقص است به همین علت وجه جدیدی به چهار وجه دیگر این
سیستم افزودهاند با نام «وجه تامین رضایت ذینفعان بیرونی و محیطی غیرمستقیم ».
این وجه پنجم، کارت
امتیازی متوازن را کامل و تمامی ذینفعان داخلی و خارجی را عادلانه و دقیق مدنظر میگیرد.
اندازهگیری مسئولیتپذیری اجتماعی سازمانها را میتوان در سه زمینه منافع
سهامداران و کارکنان، منافع جامعه و مردم و ملاحظات زیست محیطی انجام داد.
در زمینه منافع
سهامداران و کارکنان، ارتقای عملکرد مالی، کاهش هزینههای عملیاتی، اعتلای نام و
نشان شرکت، افزایش فروش و اعتماد مشتری، بهره وری بیشتر و کیفیت بالاتر، دسترسی به
سرمایه، ارتقای ایمنی محصولات و کاهش نیاز به تضمینهای جدید ملاک عمل قرار می
گیرند.
در بعد منافع جامعه و
مردم نیز مشارکت در امور عام المنفعه، ارائه طرحهای داوطلبانه جهت بهبود معیشت و
بهداشت جامعه، ایجاد اشتغال، برنامههای
کمک به خانوادهها و افراد مستمند، رسیدگی به مناطق کم برخوردار یا محروم مدنظر
قرار میگیرند.
در زمینه ملاحظات
زیست محیطی، بازیافت هرچه بیشتر مواد، سالم سازی محیط زیست، استفاده بیشتر از
منابع تجدید شدنی و به کارگیری ابزارهای مدیریت زیست محیطی در طرحهای کسب و کار
شامل ارزیابی چرخه حیات و هزینهها و استانداردهای مدیریت زیست محیطی به عنوان
شاخصهای مسئولیتپذیری شرکتها مورد استفاده قرار میگیرند. پس پذیرش و عمل به
مسئولیتهای اجتماعی و ارزشهای محوری آن چراغی است که بستر سـرآمدی شرکتها و
توسعه ملی را فراهم میسازد.
امروزه طرفداران
دیدگاه نوین و آینده نگرمعتقدند «ما همانطور که استراتژیهایمان را دنبال میکنیم،
مسئولیتی اجتماعی و محیطی را نیز میپذیریم، این مسئولیت شامل ترویج یک اقتصاد
پایدار و درک پاسخگویی ماست در قبال اقتصادها، محیطها و جوامعی که ما در سراسر
جهان در آنها به کسب و کار مشغولیم». شاید بتوان نتیجه گرفت که برخلاف دیدگاه
سنتی، وظیفه شرکتها و سازمانها تنها کسب سود و سودرسانی نیست بلکه تمام شرکتها
و سازمانها در قبال محیط و فضای کسب و کار خود چه در منطقه و چه جهان، مسئولیتهایی
دارند. آنها باید سعی کنند تا به توسعه همه جانبه اقتصادی برای خود، کشورشان و
توسعه پایدار جهانی دست یابند.
عوامل بسیار دیگری در
حیات سازمانها دخالت دارد از جمله مسئولیتپذیری آنها در مقابل سازمانهای تولیدی
و خدماتی و جامعهای که سازمان در آن فعالیت دارد و در محدوده فعالیت و محیط
فیزیکی خود هستند.
بدون شک چنانچه
افراد، گروهها، سازمانها و موسسات مختلف جامعه خود را نسبت به رویدادها، اتفاقات
و بحرانهای مختلف مسئول دانسته و هریک در حدود مسئولیت و حیطه کاری خویش در حل
بحرانهای فوق تلاش نمایند، بسیاری از آنها در اندک زمانی حل شده و جامعهای سالم
و آرام به وجود خواهدآمد.
به طور خلاصه و در نتیجهگیری
بحث میتوان گفت که مسئولیتهای اجتماعی سازمانها در برگیرنده فعالیتهای کسبوکار
براساس ارزشهای اخلاقی، تطابق با الزامات قانونی، احترام به افراد، ذینفعان و
محیط زیست و حساس بودن به مسائل اجتماعی، فرا اجتماعی و در اصل ارزشآفرینی همهجانبه
و یکپارچه است.